رازی که جگر را می سوزاند | سحر شعبانی
نام رمان: #رازی_که_جگر_میسوزاند
نویسنده: #سحر_شعبانی
ویراستار: نسرین قلندری
ژانر: #معمایی – #عاشقانه
خلاصه رمان رازی که جگر را می سوزاند:
روایتگر جدال -عشق و نفرت- است. نفرتی که شعله میکشد و به جان کسانی میافتد که روزی پاره تن بودند و عزیز دل…
این داستان روایتگر یک عهد است، عهدی ناگسستنی، عهدی که ریشه میسوزاند؛ و مهر بر لبهایشان، و داغ بر دلهایشان میگذارد.این داستان، قصهی مردانگیهاست. مردهایی که با عزمی استوار، به خاطر مردمشان از جان مایه میگذارند؛ و داغ قضاوتهای بیرحمانهی همین مردم را به جان میخرند. قضاوتهایی که درد دارد و کمر خم میکند. عهدی که زندگیهایشان را زیر و رو کرد؛ و بیرحمانه به تنها داشتههایشان خنجر کشید. مردانی که در خلوت شکستند، بغض کردند و مردانه اشک ریختند؛ اما پا از عهد و پیمانشان عقب نکشیدند.
این قصه، قصهی زندگی دو مرد است. با دو نگرش متفاوت… یکی جان میگیرد و دیگری برای آرامش او جان میدهد. یکی میسوزاند و دیگری در آتش این غم میسوزد و دم نمیزند.
حالا این دو مرد، یکی از جنس «آتش» و دیگری از جنس «سنگ» به جدال هم آمدهاند تا شاید سرنوشت گرهای از دلهایشان باز کند. «رازی که جگر میسوزاند» روایت زندگی مردی است که پناهی ندارد؛ اما همواره در تلاش است تا پناهگاه خانوادهاش باشد. مردی به ظاهر سنگی، اما با باطنی پر از احساس. مردی که روزی غیرتش را به بازی گرفتند و آتش نفرت تمام هستیاش را بر باد داده است. مردی که تنها برای گرفتن انتقام کمر راست کرد تا شاید مرهمی باشد، برای دلی که هنوز در آتش کابوسهای شبانهاش میسوزد. را به آتش کشیدند. مردی که، روی بیگـ ـناه مجازات شد. تاوان داد و سرنوشت خود و خانوادهاش..
و اکنون دست تقدیر برای این دو مرد چه رقم خواهد زد…؟