دانلود رمان هورزاد ملکه ی آتش
نام رمان : هورزاد ملکه ی آتش
نویسنده : فاطمه تاجیکی
ژانر : عاشقانه_تخیلی
ویراستار: Elif
خلاصه رمان هورزاد ملکه ی آتش:
رمان درمورد دختری به اسم هورداده، که دوست داره به سرزمین رویایی بره و ملکه ی اون سرزمین بشه و دنبال راه حله. یه شب که میخوابه، وقتی بیدار میشه توی یه سرزمین دیگست. اون رو پیش ملکه سرزمین میبرند. هورداد فکر میکنه که دیگه ملکه میشه اما برخلاف تصورش ملکه دستور میده سرش رو بزنن ولی بهدست پسرملکه، شاهزاده آرسین، نجات پیدا میکنه ولی خدمتکار مخصوص شاهزاده میشه و…
قسمتی از رمان هورزاد ملکه ی آتش:
******هورزاد ملکه ی آتش******
باحرص کولهام رو برداشتم و به طرف در خروجی کلاس رفتم. آنا دیگه شورش رو درآورده! هی هیچی نمیگم پررو شده.
آنا:«هورداد، هورداد، هوری موری صبر کن.»
من:خفه! کار کن اینقدر اسم من رو مسخره نکن. برو، برو بیمعرفت! دوست خودم اینجوری باهام حرف میزنه وای به حال دشمنم دیگه!»
آنا بازوم رو گرفت و نگهام داشت و گفت:
– هی دختر چته خب؟! دارم راستش رو میگم. اگه بری به کسی همچین حرفایی بزنی مسخره ات میکنن خو! بخاطرخودت میگم!
من:«کی گفتم میخوام به کسی بگم؟ من ازت راهنمایی میخواستم!»
آنا پوف بلندی کشید و گفت:
– آخه من چه بدونم؟ از بس این رمانای مزخرف رو خوندی روی ذهنت تأثیر گذاشته! آخه من چطور مثل اون دختره توی رمان تیدا، زاده ی نور و تاریکی یا، اون یکی رمان چی بود اسمش؟ اها، راز شاهزاده شهر جادو تو رو ملکه کنم؟ آخه حرفا میزنی بچه!
دیگه روانیم کرد. با اخم نگاهش کردم و گفتم:
– انا اگه راه حلی نداری پس لطفا من رو مسخره نکن. فهمیدی؟ اه.
و به راهم ادامه دادم. انا بهترین دوستمه و الان هشت ساله با هم دوستیم ولی گاهی اوقات میخوام ازدستش سرم رو بکوبم توی دیوار. سوار جنسیس قرمز رنگم شدم. من عاشق رنگ قرمزم. منتظر انا موندم، خونمون نزدیک همدیگه است و همیشه وقتی کلاس داشتیم با هم میرفتیم و میاومدیم.
وقتی انا سوارشد، بدون هیچ حرفی به طرف خونه حرکت کردم. دانشگاهمون زیاد تا خونه فاصله نداشت. دانشگاه آزاد واحد شمالی تهران بود و خونه ی ما توی منطقه ی سیمین هستش.
راستی من هورداد، ۱۹سالمه. ترم دو رشته حسابداری هستم. میدونم باخودتون میگین” اخه هورداد چه اسمیه؟!“خودم هم نمیدونم دلیل انتخاب این اسم چیه! خانوادهامم چیزی بهم نمیگن.
انا هم همسن خودمه و رشته حسابداری. البته اون چند ماه ازمن بزرگتره. پوف خدایا من دارم دیوونه میشم! اخه دلم میخواد مثل اون دوتا رمانی که انا اسمشون رو گفت برم به یه سرزمین رویایی و ملکه بشم. دیوونه نیستما ولی خب حسم میگه میتونم بشم. وقتی به کوچهای که خونه ی انا بود رسیدم، وایستادم.
متاسفانه به درخواست نویسنده نمیتونیم لینک رمان رو اینحا قرار بدیم
دانلودستان
- تعداد صفحات کتاب : … صفحه
- دانلود رمان براي اندرويد،تبلت با فرمت apk
- دانلود رمان براي آيفون،ايپد،اندرويد،تبلت با فرمت epub
- دانلود رمان براي جاوا با فرمت jar
- دانلود رمان براي موبایل و کامپيوتر با فرمت PDF
- کانال تلگرام رمان دانلود: Telegram.me/romandl