مرد ماورائی | arefe.sajadi
نام رمان: #مرد_ماورائی
نویسنده: #arefe_sajadi
ژانر: #عاشقانه #تخیلی
خلاصه رمان مرد ماورائی:
این داستان حکایت مردیست که مجهولبودنش، هیزم میشود و جرقهی کنجکاوی را شعلهور میکند و دختری که در همان آتش میسوزد. دخترکی که کنجکاویاش گریبانگیر رویاهایش میشود و کاخ آرزوهایی را که روزی آجر به آجرش را با مرد رویاهایش طرح زده ویران میکند.
و مردی که به جان ریشهی آرزوها تیشه میشود؛ همانیست که میگویند ماورائی. این داستان، داستان مرد ماورائی است.
بخشی از رمان مرد ماورائی:
در اتاق را باز کرد؛ پس واحد روبرو خانهاش بود. لبخند زد؛ فرارکردن از این سادهتر؟
با خوشحالی به سمت در رفت و با کمال تعجب در ورودی هم قفل نبود! یعنی واقعا این پسر از فرارکردنش بیمی نداشت؟ یعنی…
به درک بلندی گفت و به بیرون رفت. در خانهاش همچنان چهارطاق باز بود. وارد خانهاش شد. حس عجیبی داشت؛انگار شک داشت اینجا خانهاش باشد. به سمت اتاقش رفت. چمدانش را برداشت و هر چه دم دستش بود داخلش چپاند.
در آخر روسری ابریشمی روی جالباسی را بدون اینکه به رنگ یا شکلش نگاهی اندازد، سر کرد و از در بیرون زد. با شتاب از پلهها پایین دوید، حتی وقت نداشت با آسانسور برود؛ باید هرچه زودتر میرفت.
پیمان! وای باید سریعتر باخبرش میکرد. با کمی سرخ و سفیدشدن بالاخره از عابری موبایل گرفت و به پیمان زنگ زد. پس از چندین بوق اعصابخردکن تماس قطع شد. آه سوزناکی کشید و سعی کرد کمی بر خود مسلط شود. برای اویِ همیشه متکی به دیگران، این تنهایی و ترس بدترین عذاب ممکن بود. مهم نبود. میرفت؛ وقتی حسابی دور شد، دوباره تماس میگرفت. موبایل را به دختر جوان و مانتویی روبرویش برگرداند و با اولین تاکسی که رانندهی مسن داشت، به سمت ترمینال رفت. باید همین امشب به شیراز برمیگشت. درس و کار و بارش به درک! جانش مهمتر بود.
دانلودستان
- تعداد صفحات کتاب : 569 صفحه
- دانلود رمان برای اندروید،تبلت با فرمت apk
- دانلود رمان برای آیفون،ایپد،اندروید،تبلت با فرمت epub
- دانلود رمان برای جاوا با فرمت jar
- دانلود رمان برای موبایل و کامپیوتر با فرمت PDF
- کانال تلگرام رمان دانلود: Telegram.me/romandl